رد پای احساس...

[nafasss]

روی قلبی نوشته بودند :شکستنی است مواظب باشید

ولی من روی قلبم نوشتم ... شکسته راحت باشید.....

 

[nafasss]

نیا باران اشقانه اش نکن منو او ما نشدیم......

 

[shakira]

دوستت دارم هایت را باور میکنم؛

درست مثل امضای آخر نامه هایت که میگویی خون است،
​

اما طعم آب انار می دهد ...
​

​

:گل:

 

[salar69]

ديدن اينكه يه مرد جلو روت گريه ميكنه خيلي درد آوره;​

​

اما دردآورتر اينه كه ندوني چطور آرومش كني!
​

​

به سلامتي تموم مردايي كه درد دلشون رو خودشون ميدونن و خداشون...!​

​

 

[salar69]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پرسیدم زندگی چند بخش است؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گفت :[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دو بخش[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]:
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کودکی-[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پیری[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]...
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پرسیدم:جوانی چه شد؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گفت:با عشق ساخت
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با بی وفایی سوخت
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و با جدایی [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مرد...!!!​

 

[ناهید]

گل صمیمانه به او گفت : سلام .........

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

. . . .
غنچه از خواب پرید ... و گلی تازه به دنیا آمد ...
خار خندید و به گل گفت : سلام ... و جوابی نشنید ...
خار رنجید ولی هیچ نگفت ...

ساعتی چند گذشت ... گل چه زیبا شده بود ...
دست بی رحمی آمد نزدیک ... گل سراسیمه ز وحشت افسرد ...
لیک آن خار در آن دست خلید ... و گل از مرگ رهید ...
صبح فردا که رسید ... خار با شبنمی از خواب پرید ...
گل صمیمانه به او گفت : سلام ...

چه زیباست که خاری گل دهد
و چه خودخواه است گلی که خار را دوست نداشته باشد

گل اگر خار نداشت، دل اگر بی غم بود، اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا بود

همه کس عکس گل یار ، تماشا خواهد

زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست
زندگي جنبش و جاري شدن است
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند.
زندگي چون گل

سرخي است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،

يادمان باشد اگر گل چيديم،
عطر و برگ و گل و خار،
همه همسايه ديوار به ديوار همند . . .

​

​

​

​

 

[mitra mehr]

ﺩﺭ ﺳﻘﻮﻁ ﻫﻢ ﻣﻲ ﺗﻮاﻥ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ..
اﻳﻦ ﺭا ﺁﺑﺸﺎﺭ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ !​

 

[مهشید]

اشکهایم که سرازیر میشوند......

دیری نمی پاید که قندیل می بندد...

عجیب سرد است هوای نبودنت
​

 

[مهشید]

هیچ وقت
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگ ها
پنهان ماند

"حسین پناهی"

 

[nafasss]

بهت گفتم چه قدر دوستم داری؟؟؟
گفتی:
ازفاصله تو تا خدا
ولی مگه نمیدونستی خدا از رگ
گردنم بهم نزدیک تره؟؟؟

​

 

[shakira]

امروز دوبار دلتنگ شدم ...

یک بار برای تو و یک بار برای تو؛

اول برای نداشتنت،

دوم برای نداشتنم ...

دوستت دارم و نداری ام،

می روم و میدانم که

تو زودتر رفته ای ...

​

:گل:

 

[majnooneleyli]

اين جا...

این جا هوای دل یخ زده است

دیگر نه اشتیاق دویدن مانده

ونه اضطراب آدمیت مهم است

این جا فقط حرص مانده

و شاید زیرآب زدن کسی برای کسی مهم است

این جا کبوتر ها گربه می خورند وتو برای دزدها دل می سوزانی

این جا همه خنجر به دست به رویت می خندند

وتو را در آغوش میکشند

این جا دل ها در برابر دیدگانت شعله ور میشوند ومی سوزند

وتو حتی حاضر نیستی خاکسترشان را جمع کنی

این جا به میزان دوری از خدامومن تری
این جا فقط دروغ ودورویی است

وعدم صداقتت عامل خوشبختی توست

اینجا زمین است

اما ما زمینی نیستیم

ببیشتر شبیه آدم فضایی ها شده ایم!!!​

 

[baroon]

بهار من تویی
حالا چه فرقی می‌کند تقویم روی میز
اگر پایان پاییز است
آغاز زمستان است
یا هر چـیز...

​

 

[ناهید]

به همیـن آسـانی اسـت/مجتبی کاشانی

...

که گلی با چشمی

بلبلی با گوشی

رنگ زیبای خزان با روحی

نیش زنبور عسل با نوشی

کار هموارۀ باران با دشت

برف با قلۀ کوه

رود با ریشۀ بید

باد با شاخه و برگ

ابر عابر با ماه

چشمه‌ای با آهو

برکه‌ای با مهتاب

و نسیمی با زلف

دو کبوتر با هم

و شب و روز و طبیعت با ما

عشقبازی به همین آسانی است

شاعری با کلماتی شیرین

دستِ آرام و نوازش‌بخش بر روی سری

پرسشی از اشکی

و چراغ شب یلدای کسی با شمعی

و دل‌آرام و تسلی و مسیحای کسی یا جمعی

عشقبازی به همین آسانی است

که دلی را بخری

بفروشی مهری

شادمانی را حرّاج کنی

رنج‌ها را تخفیف دهی

مهربانی را ارزانی عالم بکنی

و بپیچی همه را لای حریر احساس

گره عشق به آن‌ها بزنی

مشتری‌هایت را با خود ببری تا لبخند

عشقبازی به همین آسانی است

هر که با پیش سلامی در اول صبح

هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری

هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی

نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار

عرضۀ سالم کالای ارزان به همه

لقمۀ نان گوارایی از راه حلال

و خداحافظی شادی در آخر روز

و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا

و رکوعی و سجودی با نیت شکر

عشقبازی به همین آسانی است


مجتبی کاشانی

 

[ریحانه69]

گآهے آدمـ میمـآنَد بین بودَنـ یآ نَبودنـ . . .
بهـ رَفتنـ کهـ فکر میکُنے اتفآقے مے اُفتد کهـ مُنصرفـ میشَوی . . .
میخوـآهے بمـآنے . .
امآ رَفتآری میبینے کهـ انگآر بآیَد برَوی . . .
اینـ بلـآتکلیفے خودَش کُلے جَهنّمـ استـ . . .!!

 

[ریحانه69]

برای تــــــو ...
برای چشمهایت...
برای مـــن ...
برای دردهایم ...
برای مــــا ...
برای این همه تنهـــــــایی ...
ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند....
*
جهنم همینجاست . همین شبایی که اینجوری صبح میشن .

 

[ریحانه69]

آن روزها چقدر پاک بودیم و بی گناه ...
با یک نگاه عاشق می شدیم
و با یک اشاره دل می باختیم
وقتی به دل بستن خود فکر می کنم
از همه ی آن سادگی ها به خنده می افتم
ولی نه ! اگر چه دل ها پاک بودند و بی آلایش اما زندگی مسیری به همان سادگی نداشت
من یک نگاه دل باختم
و به صد اشاره آن را پاک کردم
می دانم آنچه باید اتفاق می افتد
من به تقدیر نوشته شده ایمان دارم
و فکر می کنم
آنچه باید رخ خواهد داد
پس خود را به سرنوشت می سپارم
و ایمان دارم
دل های پاک و بی گناه تقدیری زیبا دارند

 

[ریحانه69]

تو که شعر را شعر نمی دانی
مگر تو را ستوده باشد
و شاعر را شاعر نه
مگر تو را سروده باشد
و نمی دانی
چه بلاهایی بر سر آمده از آمدنت
چقدر پنجره تا امروز
گشوده ای
رو به دل هایی که به کل از دست رفته اند؟!
​

 

[nafasss]

گاهي
پشت پنجـــره هم نميتوان گريست
در دل اهسته و آرام
نم نم و پيوسته مي باري
فقط...
سر انگشتان احساست
خيسي اين حسِ دردناک را
مي فهمد..و این است حال این روزهای من ...

 

[nafasss]

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند..