رد پای احساس...

[شبگرد]

میــــترسم
با دستان خودم ...
تـــــو را شعـــری کنم ،
که قـــــرن ها
ورد زبـــــان مـــــردم شهـــر شوی ... !!

شاعـــــر : ناصر رعیت نواز

 

[پسرخاله]

لحظه هاي دوري را
با ساعت شنی مي شمارم
یک صحرا گذشته است...

 

[ناهید]

وقتی میروی

حواست باشد حتما

"" خـــدا نگهــــــدار "

بگویی !!!

تا خدا بیشتر حواسش را به من بدهد ...

آخـــــر میدانی؟؟

خـــــــــدا ،

به هوای تو مرا رها کرده
​

​

​

 

[ناهید]

چه حسی میشی اون صبحی که با صدای

گوشی از خواب بیدار بشی ...

صدات در نمیاد ...

ولی از پشت خط یه صدای مهربون میگه ...

خوابالوی کوچولوی من ....

پاشو میخوام روزمو با شنیدن صدات شروع

کنم..!!

 

[ناهید]

هر روز این عشق یک طرفه را طی میکنم،


یکبار تو هم گامی بدین سو بردار،


نترس ، جریمه اش با من !
​

​

 

[ناهید]

قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت

که از آنها انتظار محبت داشتم


نه فراموش.......

 

[Miss zahra]

هر شعر

گریز از یک گناه بود

هر فریاد

گریز از یک درد

و هر عشق

گریز از یک تنهایی عمیق

افسوس که تو

هیچ گریزگاهی نداشتی…!

 

[شبگرد]

دلتنگم،
مثل مادر بي سوادي
که دلش هواي بچه اش را کرده
ولي بلد نيست شماره اش را بگيره...

 

[Miss zahra]

شبـ ـــ را دوستـــ ـــ دارم ...!
چرا کـ ـه در تاریکیـ ـــ ...

چهره هـ ـا مشـ ــخص نیستـ ــــ !!

و هر لحظه ...

این امیـ ـــد ...

در درونم ریشـ ــــه می زند ...

کـه آمده ای ...

ولـ ـــی من ندیده ام!!!

 

[شبگرد]

آنکه می رود فقط می رود ..

ولی آنکه می ماند درد می کشد ،
غصه می خورد ،
بغض می کند ،
اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و
در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود ....
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه .....

 

[Miss zahra]

پشت چراغ قرمز پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت:
چسب زخم نمی خواهید؟؟
پنج تا صد تومن..
آهی کشیدم و با خودم گفتم
،تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم،
نه زخمهای من خوب می شود و نه زخمهای تو...

 

[Miss zahra]

توی این مدت که نبودم داشتم...

قلبم را عصب کشی میکردم...

دیگه نه از سردی نگاهی میلرزه

نه از گرمی آغوشی میتپه...

 

[شبگرد]

بیش از اینها،آه،آری
بیش از اینها می توان خاموش ماند...

می توان بر جای باقی ماند
در کنار پرده،اما کر،اما کور

می توان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید

می توان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت:
«آه،من بسیار خوشبختم!

 

[ناهید]

روزگار؟!؟!


میخندی؟؟؟؟


کمی حرمت نگه دار...


مگر نمیبینی سیاهپوش آرزوهایم هستم...:گریه:
​

 

[ناهید]

گذشته که حالم را گرفته است!


آینده که حالی برای رسیدنش ندارم!


و حال هم حالم را بهم میزند..


.چه زندگی شیرینی...!!!!:گل:
​

 

[ناهید]

رفت؟

به سلامت....

من خدا نیستم که بگویم صد بار اگر توبه شکستی باز آی


انکه رفت به حرمت انچه با خود برد حق بازگشت ندارد


رفنتش مردانه نبود


لااقل مرد باشد برنگردد...
​

​

 

[شبگرد]

نمی توانم قید تو را بزنم
جمله زندگی ام
به هم می ریزد
تو
تنها قیدی هستی
که نمی شود حذف کرد
کاش می شد
فعل نبودنت را
ریشه کن کنم...!!!

 

[majnooneleyli]

گاهی سخت می شود
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی
در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است
​

 

[majnooneleyli]

در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال توتویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توامدیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام ​

 

[شبگرد]

برای آسمان چشمانت هدیه ای دارم
یک مشت آفتاب
کنار بزن ابرهای دلتنگیت را ...