پاسخ : صحبت های خودمونی با خدا ...
يا رب دل پاك و جان آگاهم ده
آه شب و گريه سحرگاهم ده
الهي از پيش خطر و از پس راهم نيست،دستم گير كه جز تو پناهم نيست
الهي دستم گير كه دست آويز ندارم و عذرم بپذير كه پاي گريز ندارم
الهي اي دليل مهر برگشته و اي راهنماي هر سرگشته،اي چاره ساز هر بيچاره
و اي آرنده ي هر آواره،اي جامع هر پراكنده و اي رافع هر افتاده،دست ما گير اي بخشنده بخشاينده
الهي در سر گريستني دارم دراز،ندانم از حسرت گريم يا از ناز.گريستن از حسرت بهر تيم و گريستن شمع بهر ناز،از ناز گريستن چون بود اين تصميمي ست دراز
الهي يك چند به ياد تو نازيدم،اينم بس كه صحبت تو ارزيدم
الهي ياد تو در ميان دل و زبان است و مهر تو در ميان سر و جان