همیشه نمی شود زد به بی خیالی و گفت تنهـــــــــــا آمده ام ٬ تنهـــــــا می روم... یک وقت هایی ٬ شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ٬کم میاوری ! ... دل وامانده ات یکـــــــــــــ نفر را می خواهد .........!
چتر دلتنگي من باز شده نفسم بارش تصوير ترا خواهانند تَرَک قلب من امروزي نيست چند صباحي است که در ياد تو بي تاب شده... بي قرار از همه ثانيه ها ...گم شدم در غم تصوير تو باز کاش اين روز قدمش پايان داشت
“در اتاقي كه به اندازه ي يك تنهاييست
دل من
كه به اندازه ي يك عشقست
به بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مي نگرد
به زوال زيباي گل ها در گلدان
به نهالي كه تو در باغچه ي خانه مان كاشته اي
و به آواز قناري ها
كه به اندازه ي يك پنجره مي خوانند”
― فروغ فرخزاد