مشاعره

[baroon]

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند



​

 

[Maryam]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم

 

[baroon]

مجنون توام چنان که بودم
با ما نِه‌ای آنچنان که بودی



​

 

[Spider woman]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

 

[پارسا مرزبان]

عطار:

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
عاشق نمرد هرگز کو زنده در کفن شد
​

 

[fatemeh]

دوستان مژده ز ما اهرمن هجر گریخت
شاهد وصل نگر خنده زنان می آید

عبدالله نکونام​

 

[baroon]

دل گر چه دراين باديه بسيار شتافت
يک موي ندانست ولي موي شکافت​

 

[baroon]

دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی​

 

[Maryam]

یکشب دلی به مسلخ خونم کشید و رفتـــــــ
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفتــــــــــــــــ
​

 

[baroon]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده ست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده ست​

 

[Maryam]

تا که به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه ...
​

 

[fatemeh]

هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی

حافظ
​

 

[چاووش]

یک دیده جلا یافته از نکهت یدسف

صد دیده شود روشن اگر پیرهن است این

 

[fatemeh]

نترسم گر به خون‌ریز هلالی تیغ برداری
ولی ترسم که آزاری رسد بر دست و بازویت



هلالی جغتایی

 

[nima_76]

تو اين مثلث غريب ستاره ها رو خط زدم
دارم به آخر می رسم از اونور شب اومدم

 

[fatemeh]

مصراع نخست: من تو را می بوسم
در مصرع بعد هم تو را می بوسم
ایراد ندارد...! به کسی چه..؟اصلاْ
شعر خودم است من تو را می بوسم....

 

[admin]

ما ز رسوایی بلند آوازه ایم *** نامور شد هر که شد رسوای دل​

 

[baroon]

لامکانی شو که تبدیل مکان آب و گل
نقل کردن باشد از زندان به زندان دگر​

 

[nima_76]

روزگاری رفت و مردی برنخاست
زین خراب آباد گردی برنخاست​

 

[fatemeh]

تا تویی با من و این ساحل ِ آسوده و عشق
گو جهان را ببرد آب ، چه خواهد بودن؟

مهدی اخوان ثالث