مشاعره

[khale suske]

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت

 

[گل همیشه بهار]

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده​

 

[fatemeh]

هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر
که به دیدار تو شغلست و فراغ از دو جهانم

​

سعدی شیرازی

 

[khale suske]

ما را همه شب نمی برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب

 

[baroon]

با پای دل قدم زدن آن هم كنار تو
باشد كه خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر هميشه ی من ثبت مي شود
اين لحظه ها عزيزترين يادگار تو​

 

[khale suske]

وه چه خوب آمدی صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی
ای بسا آرزوت می کردم
خوب شد آمدی صفا کردی

 

[زینب]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

 

[Ever Green]

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

 

[پانته آ]

شکوفه با کلاه ترک دوزی
بنفشه با قبای زرکش آمد

 

[زینب]

دوش می آمد و رخساره یر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

 

[khale suske]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

[Ever Green]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

 

[khale suske]

امروز که محتاج تو ام جای تو خالیست
فردا که بیایی به سراغم نفسی نیست

 

[Ever Green]

ترسم این قوم که بر درد کشان میخندند
بر سر کار خرابات کنند ایمان را

 

[khale suske]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

 

[Ever Green]

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میکشند دیوارش

 

[khale suske]

شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه

 

[پانته آ]

هیچ دیدی چه کارها کردی؟
چه بلا بر سرم ن آوردی ؟
من جفا دیدم و وفا کردم
تو وفا دیدی و جفا کردی
شهریار

 

[khale suske]

یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

[زینب]

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سووخته بود