• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

وصف حالت رو با شعر بگو

شبگرد

کاربر ويژه
انچنان پای این عشق
صبر خواهم کرد
تا زمستان نیز بگذرد!
بهار که بیاید...
یخ های قلبت اب خواهند شد.
یعنی امیدوارم که اینگونه باشد!!!
 

شبگرد

کاربر ويژه
nanijoon.jpg


کوتاه ترین شعرم را
برای تو سرودم:
-بوسه!
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
ای سوی تو عالم نگران ادرکنا
شد دوری تو به ما گران ادرکنا
طغیان ستم گذشت از حد مهدی
ای ریشه کن ستمگران ادرکنا



images
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
[COLOR=#00000]تقصیر خدا نیست که باران نمی آید
این روزها تمام بارانهای دنیا
در دل ما آدمها می بارد
[/COLOR]
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
وقتی که آخر راهت همیشه تنهایی و بس

وقتی هیچ دوستی نمونده جز قلم اسیر این دس



تویه آرزویه بودن با یه حس عاشقانه

وقتی هیچ حسی نمونده جز تنفر ، یه بهانه



وقتی هست قدر نمی دونیم ، چه دلا که می سوزونیم

وقتی رفت مشکی می پوشیم ، دلیلش هم نمی دونیم



وقتی هیچ بال و پری نیست ، تو سرت فکر پریدن

وقتی هیچ راهی نمونده ، تو توهم رسیدن



تویه خوابی اما بیدار ، به خیالت که رسیدی

وقتی تو کوی رسیدن جز خودت هرکی رو دیدی



وقتی هست قدر نمی دونیم ، چه دلا که می سوزونیم

وقتی رفت مشکی می پوشیم ، دلیلش هم نمی دونیم



وقتی هیچ جایی نداری که بخوای آروم بگیری

وقتی حتی ریشه ای نیست که بمونی جون بگیری



همیشه دنبال یک راه ، تنها و بدون همراه

وقتی تنهایی و بی کس آرزوته که بمیری ...




وقتی هست قدر نمی دونیم ، چه دلا که می سوزونیم

وقتی رفت مشکی می پوشیم ، دلیلش هم نمی دونیم
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
ظلمت تاريكي شب مرا در بر مي گيرد،

به آرامي با شب هم نفس مي شوم،
آرام وژرف.
.راحت بيارام.
بگذار آنطور كه بايد پيش رود.
اينها اسرار تو نيستند
وتو به جست وجوبراي يافتن راه حلي بر آنها مجبور نخواهي بود.
هرآنچه هست هست.
وتنها كاري كه تو ميتواني انجام دهي ساكت ماندن است.
و مأموريتي كه بر عهده توست برجاي ماندن است
....تنها مسئوليت من "بودن" است.
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
[COLOR=#00000]چشم می بندم
و می چرخم
و می گردم
و می رقصم
و می خوانم: "چقدر، خوشبختِ خوشبخت م".[/COLOR]
 

شبگرد

کاربر ويژه
گاهی پرندگی های مرا درخت باش

هروقت دلت نخواست بالهای مرا یک تکه سنگ باش

اصلا دلت گرفت آوازهای مرا قفسی تنگ باش

اما نــگوبه من هرگز نــگوبه من: دیگرپــرنده ام نـباش! .
 

شبگرد

کاربر ويژه
تو را آرزو نخواهم کرد...
هيچ وقت!
تو را لحظه اي خواهم پذيرفت...
که خودت بيايي ...
با دل خودت...
نه با آرزوي من
 

شبگرد

کاربر ويژه
. . .
و پائیز مثل هر فصل دگر
باز آمد و رفت
و این رسم زمان من و توست!
هر آمدنی را رفتنی ست در کار.

روزهای خزان همه یادگاران ِ تو اند!
روز میلاد ِ تو اند. . .
روز میلاد ِ منند.
روز میعاد من و تو.

من و دل ماندیم در حسرتِ تو. . .
در حسرتِ یک پائیز دگر
آه ...پائیز هم آمد و رفت!
دل بسوزاند و برفت..
افسوس ....
پائیز هم آمد و رفت!
. . .
 

شبگرد

کاربر ويژه
قرارمان که یادت نرود، برای من کافیست !

یادت که هست ؟!

برای هر باران ...

دست هایت را به جای من خیس کن ...!

6mgx8955et652oueeov.gif


تقدیم به علیرضای گلم.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شبگرد

کاربر ويژه
من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم ماند
به امیدی که تو فانوس شب من باشی
 

شبگرد

کاربر ويژه
خون
تپش
زندگی،یعنی تو
آنچه را که باید می فهمیدم
فهمیدم
ماه
زیباتر از همیشه می تابد
دیگر دنبالت نخواهم گشت
رد پای تو به قلبم می رسد
 

شبگرد

کاربر ويژه
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!
 

شبگرد

کاربر ويژه
آنقدر به تنهایی ام عادت کرده ام

که می ترسم به

آینه ی اتاق نگاه کنم !

تا مبادا

وجود یکی دیگر را حس کنم ...!
 

شبگرد

کاربر ويژه
شـب است
تـو نـیستـی و مـن می تـرسم
در انـتـظار تـوأم
لـعنـت بـر هـر صـدایـی
کـه صـدای ِ پـای ِ تـو نـبـاشـد ...
 
بالا