• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رد پای احساس...

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
پاسخ : تنهایی یعنی ...

گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول
رفتم نشستم کنارش
گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟
تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد و مرد
با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
گفتم:بخرم که چی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقم
امروز فهمیدم باید تو ذهنم بمیره...!
اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد
با مردونگی گفت:بگیر
باید از نو شروع کرد
 

شبگرد

کاربر ويژه
قراربعدی ما
تالار مردگان
اولین پنجشنبه ای که نیستم
نه گل
نه گلاب
نه خیرات
تورا می خواهم !
که پای هیچ یک از قرارها نیامدی
 

شبگرد

کاربر ويژه
از بهشت بر ميگردم
خبري نبود...
همخوابگي با مهوشان پاداش بندگيم بود
...وه كه بوي تنت را هيچ حوري اي نميداد
رغبت بوسه هيچيك را نداشتم
فقط رفتم كه خدا بدهكارم نباشد...
.
..

ياوه گفتم، از بهشت بر نمي گردم
مرا راندند به جرم تكفير
گفتم كه تو بهشت منی
 

شبگرد

کاربر ويژه
گریه ام میگیرد !
وقتی ،
کسی که همه دنیای من بود
منت دیگری را میکشد ....:گل:
 

شبگرد

کاربر ويژه
اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران را تماشا کند
و اگر باز اصرار کرد بگویید برای دیدن طوفان ها رفته است
و اگر باز هم سماجت کرد بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد
 

شبگرد

کاربر ويژه
آنکه دستش را اینقدر محکم گرفته ای ....
دیروز عاشق من بود ...
دستانت را خسته نکن ...
محکم یا آرام ...
فردا تو هم تنهایی !!!
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی

--


Ghadam.jpg



گاهی خوشبختی شنیدن یک صدای پاست
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
[h=3]
[FONT=Vazir black,sans-serif]من به خودم مثل یک مداد رنگی نگاه می کنم
[FONT=Vazir black,sans-serif] شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم
[FONT=Vazir black,sans-serif]اما می دانم روزی
[FONT=Vazir black,sans-serif]برای کامل کردن نقاشی زندگیت
[FONT=Vazir black,sans-serif]به من نیاز پیدا خواهی کرد

color-pencil%5B1%5D.jpg


--
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





به طعنه گفت به من روزگار جانکاه است

به من! که هر نفسم آه در پی آه است

در آسمان خبری از ستاره ی من نیست
که هر چه بخت بلند است عمر کوتاه است

به جای سرزنش من به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است




 

مهشید

کاربر ويژه
619.jpg


هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو
دلی را به دریا زدم
که از آب
واهمه داشت …
چـه سـاده
بـه اعـتبار دسـتـانـت
زمیـن خوردم !!!

 

مهشید

کاربر ويژه
خوبی!!؟
گاهی با تمام تکراری بودنش غوغا میکند.​
.​
گناه نه؛
چاره ای نبود…
طعم سیب میداد لبانت
طاق زدم بهشت را با آغوشت​
رفتنت را تماشا کردم…
بغضم را بلعیدم…
اشک در چشمانم عجب ماهرانه آخرین لحظه را
تار و مبهم به تصویر کشید !!!​
 

مهشید

کاربر ويژه
آرام در گوشه‌ ای نشسته‌ ام کار از چسب و باند و پانسمان گذشته “زخم” به روحم رسیده …

خدایا تا خرخره پر از زندگی‌ ام به خدا دیگه میل ندارم سیرم ”
 

مهشید

کاربر ويژه
می گویند : شاد بنویس ...

نوشته هایت درد دارند!

و من یاد ِ مردی می افتم ،

که با کمانچه اش ،

گوشه ی خیابان شاد میزد...

اما با چشمهای ِ خیس ... !!

 

شبگرد

کاربر ويژه
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
من که می ترسم از هجرت دوست
کاش میدانستم روزگاری که به هم نزدیکیم
چه بهایی دارد
 

شبگرد

کاربر ويژه
"دوستـت دارم"

اعتـراف سختـی ست !

شانـه خالـی می کنـم

و سرگرم می شــوم.

با عـوض کـردن خـاک گلـدانـها.

"دوستـت دارم" را

تـوی یکـی از گلـدانـها

چـال خواهــم کــرد...!
 

شبگرد

کاربر ويژه
اول دریا آرام بود

و شب ها راه نمی رفت

تا تو هوای شهر به سرت زد

حالا هزار سال است

دریا، گیج...

هی می رود

هی بر می گردد



( الياس علوي )
 
بالا