• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رد پای احساس...

دل آرام

کاربر ويژه
حیف...

ای طبیب جمله علتهای ما
خرق عادت زن به عادتهای ما

تا برون گردیم از چنگ فنا
جانشین گردیم از بهر خدا
ما به خود مشغول و از حق غافلیم
بت پرست خانه و سنگ و گلیم
بت پرستان نوین مائیم ما
در سیاست با خدا مائیم ما
حیف از این ابعاد مستور وجود
حیف ازین بی مایه گی ها در سجود
حیف ازین دل دادگیهای دنی
بر عیال و پول و مال رفتنی
حیف از این مدرک پرستیهای ما
مرگ در پی ما و سرمستیهای ما
حیف از این اشعار بی سوز و گداز
حیف ازین سجاده های بی نماز
حیف از این گلها و طوفان خزان
حیف از این انسان مانده در زمان
حیف از این ایام در فقدان نور
حیف از این لبخند های بی سرور
حیف از این دل حیف از این دلداده گی
حیف از این ایام ناب زندگی
حیف از این من حیف ازاین من آفرین
حیف از این تندیس حق روی زمین
یارب این من را رها کن از منی
بفکن از وی بندهای آهنی
سیر ده چشمان او را در فلک
تا ببیند در کنار خود ملک
دستهایش را ببیند در سما
بشنود از وحی و طوبی انما
رشحه ای از بیکران را بنگرد
از دل خود کینه ها را بسترد
پس ببیند جبرئل اندر کنار
پل زند از لافتی تا ذوالفقار
استجابت کن خداوند رحیم
یارب این باشد دعاهای رقیم
 

پسرخاله

کاربر ويژه
دیگه انگار وقت اونه

از خــدا هم باخبر شد

زیر بارون رفت و با عشق

بود و موند و خیس تر شد

 

shakira

متخصص بخش پزشکی
مطمئن باش،

برو ...

ضربه ات كاری بود،

دل من سخت شكست ...

و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ...

به من و عشقی پاک،

كه پر از یاد تو بود ...

و به این قلب یتیم،

كه خیالم می گفت

تا ابد مال تو بود ...

تو برو تا راحت تر

تكه های دل خود را

آرام سر هم بند زنم ...

:گل:


 

ناهید

متخصص بخش



خدایا رَسم روزگار را میبینی ؟؟؟

این آدم گِلی هایی که ساخته ای با اندکی روح که در آنها دمیده ای دیگر تو

را به خدایی


نمی ستایند !!!


خودمانیم از خاک........... چه انتظار بیخودی داشتی !!!


میدانم بازی خطرناکیست اما.....!



این بار با احتیاط با آنهایی که از آتش ساخته ای بازی کن شاید اتفاق

دیگری افتاد..



من هنوز به فرشته هایت امید دارم !!!
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی

افسونگری و گرمی افسانه ی منی ...

بودیم با تو همسفر عشق سالها

ای آشنا نگاه که بیگانه منی ...

هر چند شمع بزم کسانی ولی هنوز

آتش فروز خرمن پروانه منی ...
 

پسرخاله

کاربر ويژه
چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم

گـــاهـے آرام . . . گـــاهـے بــارانـے . . .
چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو.......
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
چه حماقتی

مرا یاد نمی کند و باز میخواهمش

چه غرور بی غیرتی دارم من...!
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
دلم خدامی خواهدکمی سکوتکمی آخرتدلم دل بریدن می خواهدکمی اشککمی بهتکمی آغوش آسمانیدلم یک کوچه می خواهد…بی بن بست!!و یک خداتاکمی باهم قدم بزنیم فقط همین
 

ali.doosti

کاربر ويژه
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شاید آن روز که سهراب نوشت:
تاشقایق هست،زندگی باید کرد
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خبر از درد گل یاس نداشت[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]باید اینطور نوشت:[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هرگلی هم باشد،[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چه شقايق،چه گل پيچك وياس[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زندگي اجباريست...
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
آخه مجبورم بخندم،

کسی اشکامو نبینه ...

حالا کو تا باورم شه،

سرنوشت من همینه ...

:گل:

 

baroon

متخصص بخش ادبیات


مرا که خرمن گل در کنار می‌باید
ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟


1510795333169.jpg
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
چقدر آسان است ...

فراموش کردن ...،

و چقدر درد دارد ...

فراموش شدن ...

...

:گل:

 

fazdl

New member
تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!

تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
تو فقط قول بده…
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی…!!!

منبع: لحظه ها
 

fazdl

New member
چــی دلنشیــــن ‌تر از اینکـــه ..

چـــی دلنشیــ♥ــن ‌تر از اینکـــﮧ
مدام و بی ‌بهانــــﮧ صدایت کنم با علامت ِ سوال …؟
و تو ســـر ِ حوصلـــﮧ جــواب بدهـــــے جـــــــ♥♥ــــانـــم

منبع: لحظه ها
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
Zemestan_AllPhotoIr_1622-3_M.JPG
ارزوی قشنگی است

داشتن رد پای تو کنار ردپای من

بر دشت سپید پوشیده از برف

اما هنوز نه برف اومده و نه تو...​
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
اگر چشمان من درياست
تويي فانوس شبهايش...

اگر حرفي زنم از گل

تويي مفهوم و معنايش...
 

رئیس

کاربر ويژه
سیگارم چه زیبا کام میدهد...
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم می سوزاند و من از لبانش بوسه ها می گیرم....؟
چه لذتی می برم از این رفاقت بی منت ؛ او از جان مایه می گذارد و من از عمر.....؟

 

شبگرد

کاربر ويژه
.
.
.

اینجا شب است
آنجا روز
اینجا ستاره ها
در چند متری من می لرزند
میلی به گرفتن شان ندارم
آنجا دورند
دور، مثل فاصله ی پای خسته ی من
تا اتاقت...


" شمس لنگرودی "
 

Sh0HreH

کاربر ويژه
بهار من مرا بگذار و
بگذر


رهایم کن برو دلدار و
بگذر


من عادت می کنم اینجا به غمها

مرا پر کن از این اجبار و
بگذر…
 

Sh0HreH

کاربر ويژه
گاهی از خیال
من
گذر می کنی …

بعد اشک می شوی …

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی
من


 
بالا