• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

منبعی غنی ( ! ) برای مشاعره با »» بـــ ... ««

baroon

متخصص بخش ادبیات





به خاموشی ما منگر که ما خود معدن رازیم

فلک بشکست بال ما وگرنه اهل پروازیم
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست

نبسته است کسی شاهراه دل ها را
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه ی دل وا نمیشود بی تو

بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو....
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار







سعدی

 
آخرین ویرایش:

majnooneleyli

کاربر ويژه
با نام حق کنم آغــــــاز شعر خویش
شاید که از سر لطفش روم به پیش


*************



به چمن رفتم و چون گل نفسي گوش شدم
بلبل از گل گله ها داشت كه از هوش شدم



***********





****************

بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
آواره شدن حکایت سختی نیست
از پاکی اشکهای خود فهمیدم
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست




sigpic7272_31.gif
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
بکام دل رسیدن آرزوئیست
که سالک را اسیر خویش دارد


00020694.gif

باید تورو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی
تقدیر بی تقصیر نیست

00020694.gif
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
با تو بودن همیشه پر معناست
بی تو روحم گرفته و تنهاست
با تو یک کاسه آب ، یک دریاست
بی تو دردم به وسعت صحراست
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

سعدی
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


سعدی
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

فاضل نظری
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندرآن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

گفتمش درعین وصل این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوه ی معشوق در این کار داشت
 
آخرین ویرایش:

مهشید

کاربر ويژه

بنشين نرو چه غم كه شب از نيمه رفته است
بگذار كه سپيده بخندد به روي ما
بنشين و ببين دختر خورشيد صبحگاه
حسرت خورد ز روشني آرزوي ما
بشين مرو صفاي تمناي من ببين
امشب چراغ عشق در اين خانه روشن است


 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

به چه كار آيدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی

گل همين پنج روز و شش باشد
وين گلستان هميشه خوش باشد





سعدی شیرازی


293212_392051577514918_1107022542_n.jpg
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




به هر جا می رسم افســانه ی عـشق تـو می گویم

به این افسانه گفتن عاقبت افسانه خواهم شد




 

samin

کاربر ويژه
با بال و پرت نگو که ماندن ننگ است
فریاد نزن که آسمان خوشرنگ است
برگرد پرنده ! دل به پرواز نبند
اینجا دل یک قفس برایت تنگ است
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



به
دریا مرو گفتمت زینهار

و گر می‌روی تن به طوفان سپار



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



به من گفتی که دل دریا کن ای
دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بنازم به بزم محبت که آنجا

گدایی به شاهی، مقابل نشیند


طبیب اصفهانی
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
بزرگی سراسر به گفتار نیست

دوصد گفته را چون نیم کردار نیست

:گل:
 
بالا